جدول جو
جدول جو

معنی غبار آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

غبار آوردن
یا غبار آوردن چشم. خیرگی به هم رسانیدن چشم، پیدا شدن سفیدی در چشم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بار آوردن
تصویر بار آوردن
میوه دار کردن، بثمر آوردن، نتیجه دادن، ثمر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار آوردن
تصویر بار آوردن
میوه آوردن درخت، پرورش دادن فرزند، تربیت کردن، میوه دادن، ثمر دادن، برای مثال برانداز بیخی که خار آورد / درختی بپرور که بار آورد (سعدی۱ - ۹۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بار آوردن
تصویر بار آوردن
((وَ دَ))
تولید کردن، ایجاد کردن، تربیت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهار آوردن
تصویر بهار آوردن
شکوفه کردن، گل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نثار آوردن
تصویر نثار آوردن
ارمغان آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فشار آوردن
تصویر فشار آوردن
Pressure, Pressurize, Urge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pressionar, pressurizar, instigar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
оказывать давление , прессовать , настоятельно советовать
دیکشنری فارسی به روسی
unter Druck setzen, drängen
دیکشنری فارسی به آلمانی
тиснути , створювати тиск , наполягати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
faire pression, pressuriser, exhorter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
esercitare pressione, pressurizzare, esortare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
druk uitoefenen, onder druk zetten, aandringen
دیکشنری فارسی به هلندی
दबाव डालना , प्रेरित करना
دیکشنری فارسی به هندی
압박하다 , 압력을 가하다 , 촉구하다
دیکشنری فارسی به کره ای
להפעיל לחץ , לדחוף
دیکشنری فارسی به عبری
施加压力 , 加压 , 催促
دیکشنری فارسی به چینی
圧力をかける , 駆り立てる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
baskı yapmak, basınç uygulamak, zorlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
kueka shinikizo, kuongeza shinikizo, kumshawishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
กดดัน , กระตุ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
চাপ সৃষ্টি করা , তাগিদ দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
دباؤ ڈالنا , دباؤ ڈالنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ابا آوردن
تصویر ابا آوردن
ابا کردن امتناع ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطر آوردن
تصویر بطر آوردن
بد آوردن در قمار برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز آوردن
تصویر باز آوردن
دوباره آوردن بر گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آوردن
تصویر باد آوردن
مبتلی به (اذیما) شدن ورم کردن باستسقای لحمی گرفتار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبر آوردن
تصویر خبر آوردن
سخن چینی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز آوردن
تصویر باز آوردن
دوباره آوردن، برگرداندن، واپس آوردن، برای مثال شو تا قیامت آید زاری کن / کی رفته را به زاری باز آری؟ (رودکی - ۵۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بطر آوردن
تصویر بطر آوردن
در قمار، ورق بد آوردن که باعث باخت شود، بد آوردن
فرهنگ فارسی عمید